دانی ای ناله درآن دل زچه تاثیرنکردی
رخنه درسنگ محال است توتقصیرنکردی
شهریار
=
یادبهشت روی تو ای آرزوی دل
ازهرچه هست ونیست فراموش آورد
محمدعلی صغیر
=
دانی چه آتشی به دل من نهفته است
یک شبی اگر که گوش کنی برترانه ام
ارفع کرمانشاهی
=
مادرپیاله عکس رخ یاردیده ایم
ای بی خبر زلذت شرب مدام ما
حافظ
=
آبشاری ازطلاجاریست بردوشت زمویت
رشته جان من است این , ازچه کوته کردی اورا
غلامرضا صدیق
=
آبنوسم دردل دریانشینم چون صدف
خس نیم تابرسرآیم کف بود همتای من
خاقانی
=
نازهازان نرگس ترکانه اش باید کشید
این دل شوریده تاآن جعدوکاکل بایدش
حافظ
=
شادکن خاطرمارابه نگاهی گاهی
بنگر جانب درویش چو شاهی گاهی
محمدحسن نقیب یزدی
=
یادت نمی کنم به همه عمر زانکه یاد
آن کس کند که دلبرش ازیاد می رود
لاادری
=
دانی کدام مرگ پسنددل من است
مرگی که هیچ زنده نگرید برای من
میرهادی ربانی .
=
گردآوری : م.الف زائر